دنیای من

آخرین مطالب

  • ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۱:۰۴ :( :)
  • ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۰:۱۰ لعنت

نویسندگان

۱۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

میگه پس بیا اینو بگیر .این قوی تره دوتا دوتا بخور شاید تاثیر داشته باشه

پرسیدم عوارضش چیاست

میگه حالت تهوع و استفراغ پیش میاد حالا تو اخرشب داری میخوابی بخور که این عوارضش کمتر بشه

.

.

+حالا بماند بجز این دوتا که این خانمه گفت کلی عوارض دیگشو هم امشب متوجه شدم

+فقط امیدوارم تاثیر داشته باشه 


---
۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا صبح نمیشه


---
۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
با صدای بلند اسممو گفتن اونم تو حیاط بدم میااااد 
.
.
.

 زندگی خصوصی ادما باید به چهار طرف دیوار خونه ختم بشه و حتی صداشم از اون دیوارا رد نشه 

---
۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

دیروز با دوستم رفتیم تو اتاق سایت.یهویی یکی از بچه ها چشمش خورد به سقف و جغدی که اون بالا کنار مودم خواب بود رو دید. اولش فکر کردم دارن شوخی میکنن بعد رفتم دیدم واقعیه.

تا حالا از نزدیک جغد ندیده بودم

یه سریا رفتن به آقای تاسیساتی و آقای فلانی گفتن تا بیان بگیرن اون بیچاره رو

بچه جغد بیچاره به هیچکس کاری نداشت. تنها و ساکت اون بالا چشاشو بسته بود و خواب بود:(((

دوتا آقا اومدن و نردبون گذاشتن و رفتن بالا تا بگیرنش ولی اون بیدار شد و پرواز کرد . حالا همه ی بچه ها شروع کردن به جیغ کشیدن و زیر میز رفتن.منم مثل اونا وقتی پرواز میکرد پناه میگرفتم زیر میز و وقتی یه جا می نشست بلند میشدم تا ببینمش. یه طور جیغو سر و صدا شده بود که انگاری دشمن حمله کرده بود و بمب بارون شده بود. یه سریا هم اون وسطا میگفتن اقای فلانی این گوشت خواره یا گیاه خوار :/

اون اقاعه هم هی از اینور به اونور دنبالش میکرد و بچه جغد بیچاره هم از ترس از این طرف به اون طرف می رفت تا خسته شد و نشست و اقای فلانی هم یهووویی گرفتتش

وقتی رفتیم پیشش و نگاش کردیم انقده ناز بود. چشاش رنگی بود . نوکاش خیلی کوچولو بود. خیلی ناز بود خیلی.چشاشو کاملا باز کرده بود و فقط داشت نگاه میکرد .خیلی ترسیده بود:((

بعدم اقای فلانی اونو برد نمیدونم چیکارش کرد ولی دلم خیلی براش تنگ شد:(

تا بعدازظهرم داشتم به بچه ها میگفتم باید میبردمش خونه. اونوقت باهم دوست میشدیم و شبا باهم دیگه تا صبح بیدار بودیم و روزا هم میخوابیدیم. (البته این بماند که از ترس پرواز کردنش هی میرفتم زیر میز پناه میگرفتم)

بچه جغد بیچاره :(

+ عکسای بچه جغد عزیز توی ادامه مطلبه :)

---
۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

نزدیکای ساعت 9 بود که صدا کردنای مامانم شروع شد و منم نامفهموم یه چیزایی رو میشنیدم

حدود ساعت 10 بود  که چشامو نصفه  نیمه تو رخت خواب باز کردم و گوشیمو وسط پتو طوری که هندزفری و شارژر همچنان بهش وصله پیدا کردم و متوجه شدم دیشب یهویی خواب برد

همون موقع بود که دیدم رفیقم صبح پیام داده و با اینکه میدونست خوابم  خبر داده که تو راه محضره و براش دعا کنم و بعد اینکه جوابشو دادم دوباره چشامو بستم و دوباره تو گوشم حرفایی از مامانم بود که هر چنددقیقه یه چیزایی رو میشنیدم

هنوز پلکام قشنگ روهم نرفته بود که با زنگای یه شماره ناشناس بیدار شدم .نه حوصله اشنا رو داشتم نه غریبه و فقط صداشو قطع کردم دوباره دراز کشیدم و دوباره هم حرفای مامانم اما ایندفعه داشت میگفت دارم میرم.نمیدونم دقیقا کی رفت و داشت با کی و کجا می رفت .الانم نمیدونم فقط میدونم بعدازظهر  تولد دخترخالمه و الان باید اونجا باشه.

بعد رفتن مامانمم هم تلفن خونه زنگ خورد از رخت خواب پاشدم رفتم شماره رو دیدم فقط. اما جواب ندادم و برگشتم سرجام

و دوباره زنگ گوشی خودم که اونم جواب ندادم

از تلفن جواب دادن بدم میاد اونم اونایی که به خونه زنگ میزنن چون میدونم با من کار ندارن. از جواب دادن گوشی هم وقتایی که میتونم حدس بزنم چیکارم دارن بدم میاد

---
۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

اگر غمگین هستید، گریه کنید.

اگر خشمگین هستید، فریاد بزنید و پا به زمین بکوبید.
اگر عصبانی هستید، بلرزید و تکان بخورید.
اگر خوشحال هستید، بخندید و فریاد خوشحالی سر دهید!
اگر انجام دادن کاری را که مربوط به شماست مشکل می یابید ابتدا سعی کنید احساسات خود را حداقل به طور شفاهی بیان کنید.
مطمئن شوید که بدن شما پیام های متناسب را ارسال می کند. برای مثال: وقتی که خشم خود را ابراز می کنید، لبخند نزنید و زمانی که اظهار خوشی و شادمانی می کنید، اخم نکنید.
.
.
.
.
+نوشته های بالا از کتاب اعتماد به نفس برتر از دکتر گیل لیندن فیلد بود که برای موضوع کارورزیم از کتابخونه گرفتم.
+اگه اینا رو اولین بار بخونید با خودتون میگید خب اینا که طبیعیه و هرآدم سالمی انجام میده، اما اگه هرکی یکم فکر کنه متوجه میشه خودش خیلی از وقتا برخلاف این چیزای طبیعی عمل کرده. اینکه وقتایی که غمگینیم ولی لبخند میزنیم و میگیم خوبیم یه نمونه بارزشه.

---
۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
اخرش اینم دیدم
با دوستم بعد دانشگاه رفتیم سینما
اوندفعه که قبل گروه خونش رفته بودیم بیرون، فکر میکردیم اخرین بیرون دوران مجردیشه.
 اون روزم بهش گفتم بریم فیلمو ببینیما .ولی شب شده بود و قبول نکرد. ولی امروز دیگه فکر کنم واقعنی اخرین بیرون دوران مجردیش بود 
البته اگه باز فردا بعد کلاس نریم بیرون


وسط فیلم یهو دیدیم سر یه صحنه معمولی کلی ها دارن از ته دل میخندن به اون صحنه. منم یهو حواسم رفت به صداشون که از ته دل بود که یهو دوستم برمیگرده میگه چه از ته دلم میخندنااا . و باهم گفتیم که ادم حسودیش میشه.منم گفتم اره  .بیاا ما هم بخندیم الکی..بعد چند ثانیه شروع کردیم به خندیدن که یهو از صدای خنده های هم کلی خندمون گرفت:)). البته بی انصافی نکنم و بگم که بعدشم کلی به چیزای فیلم خندیدیم
بعد فیلم اعتراف کرد که دومین فیلمی بود که تو سینما تا اخرش نشست و دید که اونم بخاطر تهدیدای قبل اومدن من بود که گفتم باید حتمااا تا اخرش بشینیم چون سابقه داشت که همش وسط یا اخرای فیلم نیمه ول میکنن و میرفتن و منم مجبور بودم برم 
از اینکه برم سینما و فیلما رو تا اخرش نبینم و یا خیلی از قسمتای فیلمو متوجه نشم خیلی بدم میاااد


+ الکی خندیدن گاهی اوقات خوبه و دنبالش خنده های واقعی میاره البته همیشه اینطور نیست.
+ یه نوشته امروز خوندم که با حرف بالام یکم تناقض داره که تو پست جدید مینویسم.



---
۱۷ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
میگه تو چی میخوای پس
میگم من!من هیچی نمیخوام اصلا .فقط الان نمیخوام بهش فکر کنم
میگم تو واقعا فکر میکنی من چیزی میخوام!!؟من تا حالا اصلا حرفی زدم که بگم فلان باشه فلین باشه
بعد حالت تعجب به خودش میگیره مثلا اینکه من چیز عجیبی گفتم
میگم شماها انگاری اصلا منو نمیشناسین. میگم حاضرم قسم بخورم و با قاطعیت بگم تو این موضوع بین کل بچه های دانشگامونو جمع کنین و خیلی کم توقع ترم سر این موضوع از همشون.
بازم حالت تعجب الکیش


---
۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تا اوضاع یکم اروم میشه سرو کله یکی دیگه پیدا میشه

نمیدونم این یکی چرا انقد گیر شده.یه سال شده ول کن دیگه تو رو خدا

اینم از فامیلای نزدیک ما بجای اینکه سمت من باشن سمت اونان

تو درو همسایه هم آبرو نمیذارن برا آدم

اگه خدا هم یه پیغام بده منو استثنا قرار بده اونوقت دوراطرافیام ول بکن نیستن


---
۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

خنده های زورکی 

خوشی های ظاهری

گریه های یواشکی

بغض های پنهانی

هیچی خوب نیست

هیچی

---
۱۲ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر