فکر آینده:|

فاطمه: بیا خودمون بندازیم جلوی این ماشین

من:عه نه این رانندش خیلی عنقه. باز چیز نمیده .از این چیزا اسمش چی بود ://

فاطمه:دیه رو میگی

من:اره دیه خخ

.

.

.

+ادم باید به فکر بعدشم باشه ها :||

باوجود تموم احساساتمون...

با وجود اینکه فکر میکنیم تنهاییم و هیچکی شبیمون نیست 

بازم هستن ادمایی که بهمون شباهت داشته باشن

فقط پیداشون نمیکنیم و نمیبینیمشون 

شاید چون هیچ وقت نمیتونیم از دلای همدیگه خبر داشته باشیم شاید...

اهنگ بی کلام

گفت واقعا اهنگ بی کلام گوش میدی.گفتم بعضی وقتا آره

گفت خب چه وقتایی.گفتم نمیدوم بستگی به حالم داره

گفت خب حالت چه شکلی هست این اهنگا رو گوش میدی .گفتم الان نمیدونم باید تو اون موقعیتش قرار بگیرم

+شاید تو اون لحظه نمی خواستم به این چیزا فکر کنم و برا همین تو جواباش گفتم نمیدونم.شاید اگه یکم قبل نمیدونم گفتنم فکر میکردم یه جواب دیگه بجز نمیدونم به سوالش میدادم. ولی خب چه فایده حتی اگه یه جواب دیگه هم میدادم و یه طورایی حالمو توصیف میکردم بازم درک نمیکرد.

نصف شبی

صدای آهنگ تولدت مبارک از اندی میاد

اولش صدای یه اهنگ دیگه بود که وقتی شنیدم با خودم گفتم نصف شبی مردم خوابن چرا اینکارو میکنن اخه.حداقل صداشو کمتر کنن

یه لحظه فکر کردم دیدم نصف شبی صدای اهنگ تولدت مبارک حتما دلیل داره دیگه.اینکه مثلا تولد یکیه و براش الان یهویی و سر ساعت تولد گرفتن 

فکر کنین اگه واقعا اینطور باشه چقد قشنگه.چقد حس خوب داره برای اون طرف

+الان صدای یه اهنگ دیگه میاد که ربطی به تولدم نداره .یه اهنگ قدیمی که خوانندشو نمیدونم

بعدا نوشت: ولی اصلا کارشون خوب نیست که انقد صدای اهنگشون زیاده .من مشکلی ندارم ولی مردم خستن و گرفتن خوابیدن.کاش یکم فکر میکردن

خوابگاه2

فردا میرم خونه

فدا سرم که همه رفتن

فدا سرم که امشب تنهام

حرفای0_o

تا صبح بیدار بودم

.

.

.

رفتم بیدارشون کنم اونوقت همشون برمیگردن میگن وای اصلا نتونستیم بخوابیم و کلا بیدار بودیم

حالاقیافه من 0_o

نمیدونم اون صداهای خروپف موقع خواب چی بودن :|||

خوابگاه 1

اخرین بار دوسال پیش بود که شب خوابگاه موندم.صبحش قرار بود بریم مشهد

.

.

.

امشبم....

(ولی کاش مشهد بود دلم تنگ شد )

:)

.

یکم هنگم

یکم نه

خیلی

+فراموشی هم اضافه شده

لعنت بهتون

لعنت به همتون لعنت

فردا میزنگم .میزنگم ادرسشو گیر میارم

گیر میارم و خودم تنها میرم

بزار حداقل مامانش بفهمه .حداقل اینطوری میفهمه که پسرش داره با یه خانواده چیکار میکنه.حداقل بفهمه چه پسری تربیت کرده که .بفهمه که چطوری اوضاع یه خانواده رو بهم ریخته 

تنها میرم نمیخوام ببینم ... بیاد و  پیش یه غریبه گریه کنه و چیزی بگه نمیخوام چیزی ببینم. اه

دیگه هم مثل جمعه نمیکنم که تصمیم گرفته بودم ادرسو بگیرم و شنبه برم و دیگه بیخیال شدم. فردا میزنگم هرطور شده ادرسو گیر میارم و چهارشنبه میرم حتی شده خودم میرم ادرسشو از کارکنای اونجا میگیرم. مگه میشه تو اون مکان لعنتی هیچکس ادرستو نداشته باشه . حالا که اب از سرت گذشته بذار قشنگ بگذره .اره بذار قشنگ قشنگ بگذره. یه طور بگذره که با چشات ببینی خدا بخاطر اینکارات چه بلایی سرت میاره. خدا لطفا کاری کن که زودتر خوشیاش تموم شه و زندگیش به نکبت کشیده شه تا بفهمه چیکار کرده تا بفهمه بی جواب نمیمونه اینهمه دل شکستگی...

نمیدونم چمه

فردا امتحان ترم دارم

هنوز نخوندم

قرار بود سرصبح پاشم شروع کنم زودتر بخونم تا تموم شه

ولی از ظهر تا الان فقط چندصفحه اولشو خوندم

نمیدونم چمه واقعا نمیدونم

باید خوب شم 

میدونی 

باید

خوب

شم

+الان میرم مثل یه بچه ادم میشینم یه گوشه و شروع میکنم درس میخونم و به درکم دیر شده . باید بشینی از همین الان خوب بخونی دیگه هم حق نداری به چیز دیگه ای فکر کنی .فهمیدیییییی