یه خدای عاشق..
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۳۳ ب.ظ
حال دلم خوش نیست
خدا آرامشتو میخوام
از ماشین پیاده شدم اومدم کنار ایستگاه تاکسی ،نمیدونم بیام پیشت یا نه
هاج واج کنار در تاکسی ایستادم
خانمه میاد تا سوار تاکسی شه، نگام میکنه
با چندثانیه مکث میگم شما سوار شین من میدون بعدی پیاده میشم
دیگه گفتم
چاره ای ندارم جز رفتن
خدا میدونی چیه الان دوماهو خرده ای تقرییا شده
کم کم داره بارونم میگیره
خدا فقط چندقدم مونده
دلم میخواد بیام بشینم یه گوشه گریه کنم فقط همین
۹۵/۰۲/۱۸