نمیدونم چه مرگمه
من: دلم برات تنگ شده بی معرفت
بعد پنج مین: منم دلم تنگ شده خیلی دلم گرفته دلم میخواد .... بودم میرفتیم بیرون
من: یه چشم پراز اشک
.
.
.
+ وسط حال خرابم یاد دوست بی معرفتم افتادم. اینکه ازدواج میکنن بی معرفت ترم میشن راسته
+ نمیگم خودم با معرفتم ولی من با اونا اول رابطم عادی بود مثل بقیه ادمای دوروبر ولی اونا نزدیک تر شدن بهم و طوری برخورد کردن که باعث شدن منم اونا رو با بقیه دوستا یکم جدا کنم ... . الانم که اینو نوشتم فقط دو نفر تو ذهنمن
+ خیلی وقته دارم عادت میکنم از هیچ کس انتظار نداشته باشم
+ تا همین چندوقت پیش تفاوت معنی رفیق و دوستو نمیدونستم فکر میکردم هردو یکین. کم کم توی نوشته یا حرفای یه سری از ادما متوجه شدم بین این دوتا کلمه فرقه و از همون وقتا بود که توی حرفا با نوشته هام روی این دوتا کلمه بیشتر دقت کردم تا درست بکارشون ببرم
+ اگه فرق بین این دوتا کلمه رو نمی فهمیدم اونوقت شاید هیچ وقت کلمه رفیق از دایره لغتایی که استفاده میکنم حذف نمی شد.
رفیق مث میهنه میطلبه شهادت××
اینو خیلی وقته پیدا کردم
البته هنوز نه رفیق کسی ام و نه کسی رفیق من
فقط اینو میدونم خیلی بهتر از رفیق واس بقیه ام×× ولی نمک نداره
++++ پیشنهاد میکنم آهنگ * رفیق * از فدایی رو حتمااااا گوش بدین